تجربه کلمبیا در توسعه اهداف بلندپروازانه و واقع بینانه برای کاهش انتشار SLCP در مشارکت های تعیین شده ملی خود، به عنوان نمونه ای برجسته برای سایر کشورها شناخته شده است زیرا آنها فرآیند به روز رسانی مشارکت های تعیین شده ملی خود را به عنوان بخشی از تعهدات خود تحت توافقنامه پاریس انجام می دهند. از جمله اقدامات کاهش هدفمند SLCP در کنار اقدام برای کاهش دی اکسید کربن (CO2) اکنون به عنوان کاهش سرعت گرمایش ضروری شناخته شده و اهداف توافق پاریس برای محدود کردن گرمایش به 1.5 درجه سانتیگراد را برآورده می کند.
برای درک فرآیند یکپارچهسازی برنامهریزی SLCP در NDCها و تفاوت آن با دی اکسید کربن، CCAC با کریس مالی، متخصص در برنامهریزی کاهش آلودگی هوا و تغییرات آب و هوایی، و یکی از نویسندگان یک مقاله دانشگاهی که فرآیند یکپارچهسازی SLCP در کلمبیا را مستند میکند، صحبت کرد. اقدام به NDC آن.
کریس، میتوانید با کمک به ما در درک چگونگی و چرایی برنامهریزی برای کاهش SLCP از طریق NDC یک کشور با اقدام در مورد دی اکسید کربن شروع کنید؟
اولین چیزی که باید درک کرد این است که کاهش SLCP توسط هیچ معاهده بین المللی الزامی نیست. این بدان معناست که طرحهای SLCP برای برآوردن یک تعهد فی نفسه ایجاد نمیشوند و اغلب نشاندهنده شناخت یک کشور است که منافع مشترک زیادی از کاهش SLCP به دست میآید.
از آنجا که برخی از اقدامات SLCP با اقدامات کاهش CO2 همپوشانی دارند، برنامه ریزی واقعی کاهش SLCP باید به وضوح مشخص کند که اقدامات اضافی برای کاهش دی اکسید کربن هستند. به عنوان مثال، اقداماتی وجود دارد که SLCP ها را کاهش می دهد، اما گازهای گلخانه ای را کاهش نمی دهد، مانند استانداردهای انتشار وسایل نقلیه و تولید آجر کارآمد، انتشار کربن سیاه را به طور خاص هدف قرار می دهد، و کمتر مربوط به CO2 است.
فرآیند واقعی ارزیابی و برنامهریزی برای کاهش SLCP میتواند بسیار شبیه به CO2 باشد و از ابزارهای تحلیلی پیچیده و مشارکت سهامداران متنوع در بین نهادهای دولتی و بخش خصوصی برای جمعآوری و ارزیابی دادههای مورد نیاز استفاده میکند. ما از کلمبیا - که تجزیه و تحلیل CO2 و SCLP خود را به طور جداگانه انجام داد - آموختیم که کشورها با ترکیب این دو کارایی زیادی به دست می آورند. ارزیابیهای بینالمللی مجموعههای واضحی از اقدامات کاهشدهنده را شناسایی کردهاند که در کاهش SLCPs موثر هستند، اما این بستگی زیادی به زمینه دارد که کدام یک از اینها میوه کم آویزان را در کشورهای خاص نشان میدهند.
فقدان دستور برای کاهش SLCP به این معنی است که کشورها از روشهای متفاوتی برای اندازهگیری جاهطلبیها و اقدامات خود با نتایج متفاوت استفاده میکنند. این بدان معناست که درک اینکه کدام کشورها در اهداف خود جاه طلبی واقعی دارند و کدام کشورها نه، می تواند دشوار باشد.
شما مقاله از سه متغیر - میزان جاه طلبی، میزان واقعی بودن اهداف، و اینکه آیا واقعاً اضافی بودند - برای ارزیابی موفقیت و دوام اقدامات کاهش SLCP موجود در NDCهای کلمبیا استفاده کرد. آیا می توانید این متغیرها را با جزئیات بیشتری برای ما توضیح دهید؟
جاه طلبی در واقع یک اصطلاح فنی است که به نحوه تنظیم اهداف SLCP در برابر یک خط پایه مربوط می شود. این می تواند مشکل ساز باشد، زیرا انتشار گازهای گلخانه ای در طول زمان افزایش یافته است، بنابراین جایی که خط پایه تعیین می شود، بر واقعیتی که مثلاً کاهش 40 درصدی به نظر می رسد تأثیر می گذارد. بنابراین، راه های متعددی وجود دارد که می توانید به معنای واقعی جاه طلبی نگاه کنید.
جاه طلبی همچنین می تواند در انواع مختلف آلاینده ها با توجه به مزایای مشترک مربوطه به طور متفاوت اندازه گیری شود. به عنوان مثال، هنگام محاسبه جاه طلبی یک هدف کربن سیاه، باید تأثیرات سلامتی را در نظر بگیریم. کمی کردن مزایای سلامتی کاهش SLCPها در یک NDC تصویر ظریف تری از محاسبه جاه طلبی به دست می دهد، که اکنون می تواند شامل بزرگی هدف، مرگ های زودرس اجتناب شده یا میزان کاهش مورد بررسی باشد.
این منطق گستردهتر برای کاهش SLCPها به دلیل منافع مشترکشان، در کشورهای NDC بیشتر به رسمیت شناخته میشود، جایی که عواملی فراتر از معادلهای ساده CO2 به دولتها کمک میکنند تا اقدامات کاهشی را بر مبنای منافع عمومی گستردهتر توجیه کنند.
صحبت در مورد اینکه یک هدف SLCP چقدر واقع بینانه است به معنای اندازه گیری اهداف کلی اعلام شده برای کاهش SLCP در برابر اقدامات ذکر شده برای دستیابی به آن اهداف است. این نه تنها به معنای بررسی اینکه آیا اقدامات کافی در NDC به تفصیل آمده است یا خیر، بلکه به این معنی است که آیا این اقدامات به اندازه کافی برای آن بودجه در نظر گرفته شده است یا خیر. بسیاری از کشورها جزئیات خاصی را در مورد اقداماتی که برای دستیابی به اهداف خود انجام خواهند داد، درج نمی کنند. کلمبیا تاکنون یکی از معدود کشورهایی بوده است که ضمیمه های بسیار دقیقی را ارائه کرده است که تمام اهداف اعلام شده خود را پوشش می دهد. در حالی که مطالعه ما به سایر جنبههای امکانسنجی توجه نمیکند، برای کشورها نیز مهم است که امکانسنجی سیاسی و فنی را در تعیین اهداف خود در نظر بگیرند.
از نظر اضافه بودن، مشاهده کردهایم که برخی کشورها از اقدامات SLCP برای جایگزینی عدم جاهطلبی در مورد CO2 در NDCهای خود استفاده میکنند. این به اندازه کافی اهمیت کاهش هر دو نوع انتشار را نشان نمی دهد. SLCPها دقیقاً به دلیل تأخیر در کاهش انتشار گازهای گلخانه ای کافی اهمیت بیشتری پیدا می کنند، بنابراین این دو باید به طور همزمان انجام شوند و کاهش SLCP نباید تنها به دلیل همپوشانی در بخش های منتشر کننده CO2 باشد. این امر به ویژه در بخش سوختهای فسیلی صادق است، جایی که تمرکز بر حذف انتشار گازهای گلخانهای نباید نیاز به حذف کامل سوختهای فسیلی را پنهان کند.
چه عناصری از فرآیند برنامه ریزی کلمبیا برای توسعه اهداف SLCP در سایر NDCها درس می دهد؟
اولاً، کلمبیا برای مدت طولانی و با رویکردی بلندمدت بر روی ارزیابی و کاهش SLCP کار کرده است. آنها در سال 2015 با یک استراتژی SLCP و فهرست انتشار کربن سیاه شروع کردند حتی قبل از اینکه سیستم NDC در پاریس نهایی شود.
آنها همچنین گنجاندن SLCPها را به یک فرآیند قابل اعتماد و شفاف در داخل دولت و با مردم تبدیل کرده اند، از جمله با مشاوره عمومی برای بازخورد در مورد NDC. به عنوان مثال، این شفافیت مبنای تعیین چنین هدف بالایی در کربن سیاه را برای همه ذینفعان قابل درک کرد. ما همچنین شاهد تعهد وزیران به تعیین اهداف بلندپروازانه در چرخه های مختلف سیاسی بودیم که واقعاً به حفظ شتاب در روند برنامه ریزی کمک کرد.
کلمبیا همچنین فرآیندهای ارزیابی و تعیین هدف خود را با مقررات قوی دنبال کرده است تا اطمینان حاصل شود که تعهدات ملی کاهش کاهش توسط قانون تقویت شده است. فراتر از آن، اقدامات ظرفیت سازی را نیز شناسایی کرده است که به نهادهای دولتی و ذینفعان بخش خصوصی در دستیابی به اهداف کمک می کند.
ما همچنین دیدیم که شامل مزایای مشترک اقدام SLCP در توجیه کاهش احتمالات بیشتری را برای بودجه توسعه برای کاهش SLCP باز می کند که به طور سنتی مستقیماً با تغییرات آب و هوایی مرتبط نیست.
آیا پیشرفت کلمبیا در زمینه SLCP در NDC خود نشان دهنده روند گسترده تری در به روز رسانی NDC است؟
بله، اگر توسعه NDCها را به طور کلی از سال 2015 تجزیه و تحلیل کنیم، شاهد تغییر عظیمی در نحوه انعکاس SLCPها خواهیم بود. در گنجاندن SLCPها بیش از دو برابر شده است، هرچند با تنوع در جاه طلبی و واقع گرایی اهداف. کشورها همچنین رویکردهای متفاوتی را اتخاذ می کنند و برخی اهداف جداگانه برای هر آلاینده تعیین می کنند. از زمان آخرین بهروزرسانی NDC، CCAC با بسیاری از کشورها کار میکند تا SCLPها را در بهروزرسانی بعدی خود قرار دهند، بنابراین احتمالاً در سالهای آینده شاهد رشد دیگری خواهیم بود.
یکی از ویژگیهای مهم بهروزرسانی NDC کلمبیا که همه کشورها باید به آن توجه کنند، پرداختن به عدم تعادل بین اقدام بر روی متان و سایر SLCPهای کلیدی مانند کربن سیاه است. به دلیل GWP بالا و تمرکز بینالمللی، متان توجه زیادی را به خود جلب میکند، اما مزایای بزرگ و محلی از گنجاندن اهداف بلندپروازانه برای کربن سیاه در یک NDC وجود دارد. متان جهانی است، اما کربن سیاه به طور محلی مربوط است، به ویژه برای سلامت عمومی.
برای خواندن مطالعه کامل در مورد توسعه NDC کلمبیا کلیک کنید اینجا کلیک نمایید.